نقد و بررسی رمان رستاخیز عاشقی (محمد سرشار)
- شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۹، ۰۸:۱۸ ب.ظ
- ۰ نظر
#پیشنهاد_مطالعه
📘 نام اثر: رستاخیز عاشقی
✍️ نویسنده: محمد سرشار
📑تعداد صفحات: 320 صفحه
🏢انتشارات: کتابستان معرفت
🔰 مخاطب اصلی: جوانان و بزرگسالان
👤رده سنّی: 18 سال به بالا
🗨 دغدغه عدالت خواهی، چیزی است که دیر یا زود، در جان جوانان بیدار می شود و می خواهند در هر نقطه از طبقات جامعه، هیچ ظلمی پا نگیرد و هیچ ویژه خواری ای از دست قانون نگریزد.
حال که بعد از انقلاب اسلامی هستیم و ساختار ظالم از بین رفته، آیا عدالت خواهی دیگر جایی ندارد؟ اگر برخی مسئولان نظام جدید، از آن شخصیت انقلابی و اسلامی خود بازگردند چه؟ در این ساختار جدید، چطور باید با ظلم مبارزه کرد؟ تا کجا؟
#رستاخیز_عاشقی، روایت طلبه ایست که به واسطه ی امامت جماعت یک مسجد در شهری کوچک، از فسادی بزرگ مطلع می شود و نمی خواهد از حقّ پیرمردی مظلوم کوتاه بیاید. اما جریان آن قدرها که به نظر می آمد، ساده نبود...
➕نقاط مثبت:
1) پرداختن به موضوع مهم نقد و عدالت خواهی در جامعه و بررسی فقهی این امر.
2) شخصیت پردازی باورپذیر.
3) سیر داستانی جذّاب.
4) خلق صحنه های احساسی قوی.
5) قلم و زبان گیرای نویسنده.
➖نقاط منفی:
1) قلم نویسنده، هنوز جای پخته شدن دارد.
🔸جمع بندی:
#رستاخیز_عاشقی، داستانی جذّاب است که به خوبی دغدغه های عدالت خواهی دینی در نظام اسلامی را آشکار می کند و برای مخاطبین جوان، بسیار آموزنده و ملموس است.
💲نمره دهی از 💯
(توضیح: جمع ظرفیت 5 معیار زیر، بیش از 100 می شود؛ چون گاهی بعضی از عناصر به قدری قدرتمند نگاشته می شوند،که خلاء دیگر عناصر را می پوشانند.)
1) دنیای داستانی: 17 (از 20) ✅
2) شخصیت پردازی: 28 (از 35) ✅
3) پیرنگ: 31 (از 35) ✅
4) درونمایه: 15 (از 15) ✅
5) سبک: 16 (از 20) ✅
✔️ نمره نهایی: 7+ 100 (از 100) 🥳
💬 قطعه خواندنی:
- اینجور مسائل را به مراسم های مسجد نکشانید. این جوانها مثل بشکه باروت هستند و نباید جرقه نزدیکشان زده شود.
- برای چه بشکه باروت؟
- به خاطر انرژی دوران جوانی. جوان به طور ذاتی معترض است. خیلی وقتها این اعتراض، بدون بهانه ی درست و حسابی است. ما نباید این ذات معترض را به اعتراض تحریک کنیم. آن هم در شرایطی که انتخابات در پیش است و خطر بازگشت تفکر پیشین به انجمن شهر وجود دارد.
یحیی خطر بازگشت اندیشه ی پیشین را میدانست و نمیخواست نگاه دین ستیز و آلوده دوره پیش، دوباره گردانندگی شهر را در دست بگیرد. اما از فرمانروایی ستمگرانه ی دینداران هم می ترسید. خوانده بود که حکمرانی با کفر به جا می ماند اما با ظلم نه. اما پیگیریهای او، چه پیوندی با انتخابات و بازگشت اندیشه ی پیشین به انجمن شهر داشت؟
#رمان_ایرانی
#معرفی_داستان