«پرتو طلایی»

*صفحه تخصصی نویسندگان خلّاق و علاقه مندان به داستان*

«پرتو طلایی»

*صفحه تخصصی نویسندگان خلّاق و علاقه مندان به داستان*

«پرتو طلایی»

🌀 صفحه تخصصی نویسندگان خلّاق و علاقه مندان به داستان ⚡️

📙 نقد و بررسی داستان های بلند و رمان های ایران و جهان ⚡️

✒️دبیر: سید محمدحسین موسوی https://zil.ink/seyed_mousavi

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رمان ایرانی» ثبت شده است

نقد و بررسی رمان احضاریه (علی موذنی)

 

#پیشنهاد_مطالعه

📘 نام اثر: احضاریه

✍️ نویسنده: علی مؤذّنی

📑تعداد صفحات: 224 صفحه

🏢انتشارات: نشر اسم

📋 ژانر: تاریخی/ ماجراجویی/ اجتماعی

🔰 مخاطب: نوجوان، جوان، بزرگسال

👤رده سنّی: 16 سال به بالا

🗨 روایتی خالصانه و زیبا از گذشته و زمان حال، که درس های پیچیده و تلخ تاریخ را درهم تنیده با داستانی سرشار از تمثال های عینی و ملموس بیان می کند.. اما افسوس که اشکال سندیت محتواهای جزئی، او را به این راحتی رها نخواهد کرد.
بااین‌حال، #احضاریه قطعاً ارزش یک‌بار خواندن دقیق را دارد و جذابیت داستانی‌اش، مخاطب را نه جذب، بلکه احضار خواهد کرد ...

➕نقاط مثبت:

۱) پرداختن دقیق و تحلیلی به قسمت‌های مهمّ تاریخ اسلام، بحث ولایت و عوامل وقوع فاجعهٔ کربلا

۲) قلم روان، شیرین و شیوای نویسنده

۳) استفاده از روش بدیع در هماهنگی پی‌رنگ و شخصیت‌پردازی با درون‌مایه (تناسب جایگاه حضرت زینب (س) و تغییر نقش ایشان به‌عنوان مادر و خواهر، با ویژگی‌های شخصیتی مسعود و عارفه، چه در کودکی و چه در خِلال سفر به نجف)

4) شخصیت پردازی قوی

۵) ملموس ساختن تاریخ در قالب وقایع داستانی


➖نقاط منفی:

۱) پرداختن بسیار جزئی به زندگی اهل‌بیت (ع) که موارد قابل‌توجهی از آن اطلاعات، مخلوق ذهن نویسنده و خارج از اَسناد تاریخی است. (به‌عنوان‌مثال، گفتگوی امیرالمؤمنین (ع) و حضرت زینب (س) در اندرونی خانه)

2) شخصیت پردازی جزئی و غیر مستند برای معصوم و خانواده ی ایشان

۳) گیج شدن مخاطب، بر اثر تکنیک دوگانه سازی شخصیت برای مسعود و عارفه (که ظاهراً مقصود هم بوده است)

۴) طولانی بودن بیش از حدّ قسمت‌های تاریخی

 

🔸جمع بندی:

#احضاریه حاصل تلاشی خالصانه و متفکرانه با تحقیق منابع تاریخی بوده است و زحمت چندسالهٔ نویسنده، بسیار قابل‌تقدیر و احترام می‌باشد.
اما برخی ایرادات مخصوصاً محتوایی (قابل استناد نبودن) خدشه‌ای به این اثر وارد کرده که این کتاب ارزنده را از کامل بودن می‌اندازد. کاش نویسندهٔ محترم، با کمی فاصله و چند قدم عقب‌تر، زندگانی یک معصوم (ع) را روایت می‌کرد.

 


💲نمره دهی از 💯

(توضیح: جمع ظرفیت 5 معیار زیر، بیش از ۱۰۰ می‌شود؛ چون گاهی بعضی از عناصر به‌قدری قدرتمند نگاشته می‌شوند که خلأ دیگر عناصر را می‌پوشانند.)

۱) دنیای داستانی: 17 (از 20)✅

2) شخصیت پردازی: 32 (از 35)✅

3) پیرنگ: 24 (از 35)✅

4) درونمایه: 15 (از 15)✅

۵) سبک: 13 (از 20)✅


✔️ نمره نهایی: 01 + 100 (از 100) 😊


💬 قطعه خواندنی:

باز گمش کردم. دلم می‌خواست برایش درد دل کنم و بپرسم چرا فقط من باید این وسط مریض شوم و به آن حال بیفتم. شما که دکترید، راهنمایی‌ام کنید و بگویم دکتر جان من فکر می‌کنم از شدت ضعف دچار مالیخولیا شده‌ام و به قول شما پزشک‌ها گرفتار سندرم حاج ناصر شده‌ام و ویروسی در ذهن من به فحش فعال شده است که هر چه بیش‌تر پیش می‌روم، سلول‌های بیشتری را از من در برمی‌گیرد. بفرما. سروکله‌اش پیدا شد و این بار مشتی بادام ریخت توی مشتم و رفت. هیچ سؤالی نکرد و نپرسید «خوبی؟» نگفت «تصمیمت چیست؟»، عین فرفره رفت. چهارده تا بادام بود. دستش را خواندم. حتماً به نیت چهارده معصوم. می‌خورم. بسیار خوب. فحشت هم نمی‌دهم. چون اینجا نجف است و علی هست و آه ...

 

#رمان_ایرانی
#معرفی_داستان

 

✔️eitaa.com/naqd_dastan